هیاهوی زندگی

نوشته شده توسط:صادق رحمانی | ۰ دیدگاه

درهیاهوی زندگی دریافتم چه دویدن هایی که فقط پاهایم را از من گرفت درحالیکه گویی ایستاده بودم و چه غصه هایی که فقط باعث سـپیدی مویم شد در حالیکه قصه ای کودکانه بیش نبود . دریافتم کسی هست که اگر بخواهد می شود و اگر نه ، نمی شود ،به همین سادگی ،کاش نه می دویدم ،و نه غصه می خوردم؛فقط او را می خواندم

"ایاک نعبد و ایاک نستعین"

  1. هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...

    نوشتن دیدگاه