فناوری اطلاعات و برنامه درسی

نوشته شده توسط:صادق رحمانی | ۰ دیدگاه

تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات در برنامه درسی

 

 

چکیده :

یکی از ویژگیهای مهمی که پدیده فناوری اطلاعات و ارتباطات از آن برخوردار است ،‌اینست که باعث می‌شود ارتباط انسان با انسان ، همچنین انسان با محیط تسهیل یافته و ارتقاء یابد . فناوری اطلاعات و ارتباطات به دلیل قدرت تحول‌پذیری و توانایی برقراری ارتباط پویا که می‌تواند با دانش‌آموزان داشته باشد ، از نقش مهمی در انتقال دانش برخوردار است . درباره تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات درحوزه تعلیم و تربیت دو دیدگاه وجود دارد . رویکرد اول که به رویکرد اصلاح‌گرا نام گرفته ، براین باور است که اثر فناوریهای جدید ( اطلاعات و ارتباطات ) بر آموزش و پرورش تدریجی بوده و این پدیده باعث می‌شود که آموزش به شیوه سنتی ، تنها به گونه‌ای کارآمدترانجام شود . بعبارت دیگر ICT باعث تسریع اصلاحات در آموزش و پرورش می‌شود . در کنار این رویکرد ، رویکرد تحول‌گرا مطرح است که معتقد به تحول‌زایی ICT در آموزش و پرورش می‌باشد و بر این باور است که فناوری اطلاعات و ارتباطات ، ابزارها و حتی خط‌مشی‌ها و اهداف تعلیم و تربیت را به صورت اساسی تغییر داده و متحول می‌کند . این مقاله تلاش دارد با بیان نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات در حوزه تعلیم و تربیت ، به بررسی تاثیر این پدیده بر روی برنامه درسی بپردازد . برنامه درسی را می‌توان دستور کار آموزش دانست بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در برنامه درسی فواید فراوانی به همراه دارد . از جمله اینکه امکان بهره‌گیری از یک برنامه درسی تلفیقی را برای معلم و دانش‌آموزان فراهم می‌آورد . این نوع برنامه درسی ، بیش از آنکه بخواهد دانش معینی را به دانش‌آموزان القاء کند ، زمینه‌ای را فراهم می‌کند که از طریق آن امکان شکوفایی قابلیتهای فردی دانش‌آموزان و گسترش تجربه‌های فردی و مستقل آنها افزایش می‌یابد . در این رابطه به تاثیرات دیگری می‌توان اشاره کرد که در مقاله به آنها پرداخته شده است .

کلید واژه‌ها : ICT ، برنامه درسی ، ICT در تعلیم و تربیت ، ICT در برنامه درسی .

تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات در برنامه درسی

  

مقدمه

عصر حاضر که عصر تغییر از جامعه صنعتی به جامعه فراصنعتی یا جامعه اطلاعاتی لقب گرفته است ، طبیعی است که اطلاعات ، دانش و آگاهی بعنوان اساسی‌ترین دارائیها برای انسانها و جوامع بشری بحساب آید . رشد و گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات(ICT) در جامعه امروز به حدی سرعت گرفته است که میزان توجه به آنرا بعنوان مهمترین شاخص توسعه‌یافتگی برای کشورهای در حال توسعه در نظر گرفته‌اند ، و معتقدند که عصر حاضر ، دنیای متفاوتی خواهد بود که راهبری آنرا فناوری اطلاعات برعهده خواهد داشت . ویژگی مهمی که پدیده فناوری اطلاعات از آن برخوردار است اینست که باعث می‌شود ارتباط انسان با انسان و همچنین انسان با محیط تسهیل یافته و ارتقا یابد . فناوری اطلاعات به دلیل تحول‌پذیری و قدرت تاثیر فراوانی که در رشد آموزشی ، فرهنگی ، اقتصادی، امنیت ملی ،‌جهانی شدن و تعدیل مشکلات اطلاع‌رسانی سنتی دارد ، یکی از پویا‌ترین و بحث‌انگیزترین رشته‌های علم و فناوری محسوب می‌شود . البته این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که فناوری اطلاعات(IT) به دلیل ویژگیهای خاصی که از آنها برخوردار است ، همواره مورد سوءاستفاده‌هایی نیز قرار گرفته است که این سوءاستفاده‌ها ، سؤتعبیرهایی را در زمینه بکارگیری از این پدیده موجب شده است . با این وجود باید به این مسئله اعتراف کرد که فناوری اطلاعاتی دارای قابلیتهای فراوانی به منظور انتقال دانش ، تسهیل ارتباطات و تعاملات و سرعت بخشیدن به روند رو به رشد توسعه دانش و اطلاعات می‌باشد که البته همه اینها در صورت بهره‌گیری صحیح از این پدیده امکان‌پذیر است .

ماهیت فناوری اطلاعات و ارتباطات

فناوری اطلاعات ، واسطه‌ای است که امکان بیان طیف گسترده‌ای از اطلاعات ، اندیشه‌ها ، مفاهیم ، و پیام‌ها را فراهم می‌کند . این پدیده به دلیل برخورداری از ویژگیهای متفاوت ، دارای تعاریف گوناگونی است.

فناوری اطلاعات به مجموعه‌ای از ابزار و روشها اطلاق می‌شود که به نحوی اطلاعات را در اشکال مختلف جمع‌آوری ، ذخیره ، بازیابی ، پردازش و توزیع می‌کند . فناوری اطلاعات در جهت گسترش توانمندیهای اندیشه انسان تکوین یافته است1 . اصطلاح فناوری اطلاعات را می‌توان از دو دیدگاه مورد مشاهده قرار داد . از دیدگاه اول ، اصطلاح فناوری اطلاعات برای توصیف فنونی بکار می‌رود که ما را در ضبط ، ذخیره‌سازی، پردازش ، بازاریابی ، انتقال و دریافت اطلاعات یاری می‌کند . از دیدگاه دوم، فناوری اطلاعات به مجموعه‌ای از ابزارها و روش‌ها گفته می‌شود که امکان تولید ، پردازش و عرضه‌ی اطلاعات را برای کاربر انسانی فراهم می‏آورد.

همچنین فناوری را می‌توان بعنوان یک فعالیت هدفمند بشری دانست که برای طراحی و ساخت محصولات مختلف از آن بهره گرفته شده و نوع خاصی از دانش اطلاعاتی که فناوری برای حل مسأله علمی به صورتی علمی به کار می‌برد ، فناوری اطلاعات گفته می‌شود . فناوری اطلاعات به دلیل تحول‌پذیری و قدرت تاثیر فراوانی که در رشد اقتصادی ، اجتماعی ، امنیت ملی ، جهانی شدن2 و تعدیل مشکلات اطلاع‌رسانی سنتی دارد ، یکی از پویاترین و بحث‌انگیزترین رشته‌های علم و فناوری محسوب می‌شود . اهمیت این پدیده در حدی است که آنرا « همانند محور و مرکز مجموعه‌ای از فعالیت‌های هدایت شده دانستهاند که کنترل مدیریت ، بهره‌وری ، تولید ، آموزش و ارتقای یک سیستم را با یک مرکزیت از به عهده دارد.»3 تعریف کرده‌اند در جای دیگر و با افقی بالاتر در تعریف فناوری اطلاعات آورده شده است که : فناوری اطلاعات بیشتر یک استراتژی ،‌اندیشه ، فکر و ابزار در حوزه انسانها است که با نوآوری همراه می‌باشد .1

در کنار تعاریفی که این پدیده را با نگاهی مثبت نگریسته‌اند باید توجه شود که آن از محدودیتهائی نیز برخوردار است . قرار گرفتن ویژگیهائی همچون شمول مفاهیم عمومی ، پیچیدگی ، سرعت ، رشد ، مقیاس‌های تعیین‌پذیری و در عین حال انعطاف‌پذیری و نشان دهنده برخی محدودیتهای فناوری اطلاعات هستند که در بهره‌گیری از آن نمی‌توان این محدویتها را از نظر دور داشت .

فناوری اطلاعات و ارتباطات در حوزه تعلیم و تربیت

فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) را می‌توان به بارانی تشبیه کرد که اگر در جای مناسب ببارد می‌توان باعث رویش و زنده شدن طبیعت شود ولی در صورتی که در جای نامناسب ببارد می‌تواند سبب جاری شدن سیل یا منشاء شکل‌گیری باتلاق شود . ورود این پدیده به حوزه تعلیم و تربیت نیز خالی از این دو نقش نیست . بنابراین لازم است به این نکته توجه شود که پیش از فراهم کردن امکان آمیختگی این دو مقوله باید زمینه‌سازی فرهنگی ـ علمی مناسب برای آن صورت گیرد . اگر اساس تعلیم وتربیت انتقال دانش و آگاهی است و دانش نیز چیزی جز اطلاعات شناخته شده نمی‌باشد ، پس لازم است برای انتقال اطلاعات به مهارتهای مناسب برای این منظور توجه کرد . فناوری اطلاعات و ارتباطات در طی زمانی کوتاه ، توانسته است به یکی از اجزای اساسی تشکیل‌دهندة جوامع مدرن تبدیل شود بگونه‌ای که در بسیاری از کشورها به موازات خواندن ، نوشتن و حساب کردن ، درک فناوری اطلاعات و ارتباطات و تسلط بر مهارتها و مفاهیم پایه فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان بخشی از هسته مرکزی آموزش و پرورش این جوامع مورد توجه قرار گرفته است . ( به نقل از دانیل معاون مدیر کل در امور آموزش و پرورش یونسکو ). در حوزه تعلیم و تربیت، فناوریهای اطلاعات و ارتباطات مجموعه وسایل و ترکیبات به کارگیری کامپیوتر و برقراری ارتباط است که به اشکال مختلف معلمان، دانشآموزان، فرایند یادگیری و گستره بالایی از فعالیتهای آموزشی را مورد حمایت قرار میدهند.1

رویکردها :

به طور کلی درباره تاثیر ورود فناوری اطلاعات و ارتباطات در حوزه تعلیم وتربیت دو دیدگاه وجود دارد. در این‏باره می‌توان به گستره‌ای از آراء اشاره کرد که همه آنها به این نکته قائلند که : اثر فناوری‌های جدید بر آموزش و پرورش ، تدریجی است و این اثر سبب می‌شود که آموزش به شیوه سنتی به گونه‌ای کارآمدتر انجام شود . بر این اساس ICT باعث تسریع اطلاعات در آموزش و پرورش می‌شود. ( رویکرد اصلاح‌گرا ) در کنار این رویکرد ، رویکرد دیگری وجود دارد که معتقد به تحول‏زایی ICT در آموزش و پرورش بوده و بر این باور است که فناوریهای جدید، ابزارها و حتی اهداف تعلیم و تربیت را به صورت اساسی تغییر داده و آنها را متحول می‌کند ( رویکرد تحول گرا )2. از جمله کسانی که دیدگاه اصلاح‌گرانه ICT را پذیرفته‌اند ، می‌توان به ماسون 3 اشاره کرد . او تاریخ شکل‌گیری فناوری جدید را تاریخ یک انقلاب ناکام می‌داند و ایده تحول بنیادی آموزش و پرورش بر اثر فناوری‌های جدید را رد می‌کند . به عبارت دیگر او معتقد است که فناوریهای جدید فرایند تعلیم وتربیت را تسریع می‌کند و نه متحول . در مقابل راست4 در دیدگاه تحول‌گرانه خود ، معتقد است که فناوری اطلاعات و ارتباطات بر مرزهای ساختاری نظام آموزشی سنتی فائق آمده است . در این رابطه بیگم و گرین5 نیز معتقدند که ورود فناوری جدید به مدارس و محیطهای آموزشی ، صرفاً منجر به کارآمد کردن روش انتقال دانش نشده ، بلکه موجب خلق زمینه‌های جدید اجتماعی ( و اطلاعاتی ) برای یادگیری شده است. همچنین رزنیک به سه دیدگاه درباره اینترنت (بعنوان جزئی از فناوری اطلاعات و ارتباطات) اشاره میکند1: به زعم او عدهای اینترنت را به عنوان یک راه و روش جدیدی برای آموزش میدانند. (در اینجا با تأکید بر رویکرد تحول گرایی ICI در آموزش و پرورش، اعتقاد بر اینست که اینترنت، فرایند آموزش را متحول کرده و اهداف آموزشی و متناسب با آن روشهای آموزش را تغییر میدهد.)

عدهای دیگر اینترنت را بعنوان یک پایگاه اطلاعاتی وسیع میدانند که برای دانشآموزان فرصت کشف کردن را فراهم میآورد. (این دیدگاه با تأکید بر دو رویکرد تحول‏گرانه و اصلاح‏گرانه ICI در آموزش و پرورش، اینترنت را ابزاری میداند که بوسیله آن دانشآموزان امکان خودآموزی و خودمحوری2را به دست میآورد و در نتیجه آن امکان کشف پدیدههای علمی،برای آنها فراهم میشود.

عدهای نیز آنرا بعنوان یک رسانه جدید میبینند که فرصت جدید را برای دانشآموزان به منظور بحث و گفتگو، مشارکت و همکاری بر روی ساختها و موضوعات علمی فراهم میآورد. (این دیدگاه با تأکید بر رویکرد اصلاح گرانه ICI در آموزش و پرورش، معتقد بر اینست که اینترنت، سبب میشود که آموزش به همان شیوه سنتی ولی با ابزاری جدید که فرصتهای مناسبتری را برای دانشآموزان فراهم میکند، انجام پذیرد.) (Resnick,1996)

بنابر آنچه گفته شد، توجه به این نکته حائز اهمیت است که در جهان امروز و با وضعیتی که بر اثر حرکت بسوی دهکده جهانی3 بوجود آمده است ، دیگر رویه‌های سنتی انتقال دانش از طریق متن ،‌ ورقه ، تمرین و مانند آنها نمی‌تواند توجه جوانانی را که در جهان اشباع شده از رسانه‌ها بسر می‌برند را به خود معطوف کند . به نظر ضروری می‌رسد که عناصر اصلی نظامهای آموزشی بویژه معلمان در معرض تحولات آموزشی متناسب با پیشرفتهای جهان امروز قرار گیرند و آگاهی بیشتری از قابلیت فناوری‌های جدید بیابند و به موازات آن راهبردهایی طرح شود که به ورود فناوری‌های جدید به کلاسها و محیطهای آموزشی، منجر به آموزش و یادگیری بهتر شود . و در عمل باعث شود که نقش معلم به عنوان منبع قدرت که اطلاعات در انحصار اوست از بین برود . و نقش او از ناشر اطلاعات به نقش تسهیل‌کننده فرایند کسب اطلاعات تغییر یابد .1

به موازات تغییراتی که در عناصر نظام آموزشی در نتیجه ورود فناوری اطلاعات به وجود می‌آید ، تغییرات در سطح مدارس نیز قابل توجه است. در این رابطه به هشت تغییر اساسی می‌توان اشاره کرد :

1. تغییر در بصیرت2 افراد درون مدرسه : بصیرت به آرزوها و آرمانهای افراد درون مدرسه و درون نظام آموزشی به عنوان یک کل اشاره دارد .3 با ورود فناوریهای جدید به مدرسه ، رسالت‌ها شفاف‌تر می‌شود و مبنای روشن‌تری را برای تصمیم‌گیری فراهم می‌کنند . بیان واضح و روشن رسالتها به اعضای جامعه یادگیری این امکان را می‌دهد تا آرمانهای مدرسه را برای آینده و اقدام موزون و هماهنگ به طور مناسب‌تری تجسم نمایند .

2. تغییر در فلسفه یادگیری و پداگوژی : نحوه تعامل معلمان و دانش‌آموزان و نحوه ادارة مدرسه برای یادگیری، بخشی از فلسفه یادگیری و پداگوژی مدرسه است . با ورود فناوری اطلاعات و ارتباطات به محیط مدرسه ، این فلسفه دچار تغییر شده و محیطی که در آن معلم به عنوان فراهم‌کننده اصلی محتوای آموزش شناخته می‌شود ( فلسفه معلم محور ) به محیطی تبدیل می‌شود که در آن معلم نقش تسهیل‌کننده فرایند کسب اطلاعات توسط دانش‌آموزان را بر عهده دارد ( فلسفه دانش‌آموز محور ).

3. تغییر در تدوین طرحها و خط‌مشی‌ها : ورود فناوری اطلاعات به محیط مدرسه و تغییری که در نتیجه آن در فلسفه آموزش و یادگیری در مدرسه بوجود می‌آید این زمینه را فراهم می‌کند که خط‌مشی‌های آموزش نیز دچار تغییر شوند . با شکل‌گیری این تغییر رویه‌های دستیابی به اهداف کلی و جزئی نیز تغییر می‌کنند .

4. تغییر در تسهیلات و منابع اطلاعات1 : علاوه بر تغییرات ساختاری که جهت آنها بسوی طراحی ارگونومیک ( امنیت و مهندسی محیط کار ) می‌باشد ورود فناوری‌های جدید به مدرسه این امکان را فراهم می‌آورد که دانش‌آموزان و معلمان بتوانند از اطلاعات روز جهان در سطحی وسیع آگاهی یابند. همچنین ابزارهای جانبی مانند میکروسکوپ‌های دیجیتالی ، نرم‌افزارهای مختلف تحقیقاتی و غیره این امکان را فراهم می‌کند که دانش‌آموزان ارتباط نزدیکتری با محتوای آموزشی برقرار نمایند .

5. تغییر در توانائی‌های حرفه‌ای کارکنان مدرسه ، بویژه معلمان : به موازات توسعه فناوری‌های اطلاعات در مدرسه ، این احساس نیاز در کارکنان شکل می‌گیرد که توانائیهای خود را بالا برده و به مهارتهای اساسی در سطحی وسیع دست یابند .

6. تغییر در میزان مشارکت جامعه : همانطور که مشخص است فناوری اطلاعات این امکان را فراهم می‌کند که تعامل میان مدرسه با جامعه ( والدین ، بنگاههای علمی ، صنعت ، مؤسسات خصوصی ، سازمانهای اجتماعی ، مذهبی و حرفه‌ای و همچنین سایر موسات آموزشی ) به طور چشم‌گیری افزایش یابد .

7. تغییر در شیوه ارزیابی : ارزیابی هم شامل ارزیابی از دانش‌آموزان و هم ارزشیابی کلی نظام آموزشی بعنوان دو جنبه‌ای که کاملاً در هم تنیده هستند ، می‌باشد . ارزشیابی کلی نظام آموزشی از طریق بررسی حجم تعاملات میان نظام آموزشی با ابعاد مختلف جامعه مانند صنعت ، دانشگاه و سنجیده می‌شود . فناوری اطلاعات این امکان را هم فراهم می‌کند که ارزیابی دانش‌آموزان بجای شیوه قلم و کاغذ ، روش ترکیبی و تحولی باشد بگونه‌ای که متناسب با ویژگیهای هر دانش‌آموز تهیه گردد.

تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات در برنامه درسی

اگرچه که تعاریف متعددی در رابطه با برنامه درسی1 وجود دارد اما در تعریفی ابتدایی و ساده می‌توان آنرا عبارت از موضوعات و مواد درسی دانست که باید توسط معلم به دانش‌آموزان تدریس شود . در این رابطه الکساندر و سیلور2 برنامه درسی را نقشه‌ای دانسته‌آند که در آن فرصت‌های مناسب یادگیری برای رسیدن به هدفهای کلی و جزئی مربوط به آن برای جمعیت معین فراهم می‌شود3 . دکتر شریعتمداری معتقد است که کلیه تجربیات ،‌ مطالعات ، بحث‌ها ، فعالیتهای گروهی و فردی و سایر اعمالی که شاگرد تحت سرپرستی و راهنمایی مدرسه انجام می‌دهد ، برنامه درسی نام دارد .4 برنامه درسی را می‌توان دستور کار آموزش دانست ، آن طرح کلی و کلان فعالیت آموزشی است که محتوای دوره ،‌ انتظارات یا خواسته‌های فراگیران ،‌روش تدریس محتوا ، روشهای تسهیل فرایند یادگیری ، نحوه ارزشیابی میزان یادگیری و حتی چهارچوب زمانی فعالیتهای آموزش را مشخص می‌کند5 . بطور کلی برنامه درسی مشخص می‌کند که چه مطالبی باید آموزش داده شود و این مهم ، چگونه و با چه روشی باید انجام گیرد .

بررسی روند تحولات برنامه درسی حکایت از این دارد که توجه به برنامه درسی به عنوان یک حوزه تخصصی و بعنوان محصول فرایند برنامه‌ریزی درسی ، عملاً در اوایل قرن بیستم و با انتشار کتاب برنامه درسی توسط فرانکلین بوبیت6 آغاز شد . در طول این زمان تاکنون محتوای برنامه درسی در اثر تحولات گوناگون ، تغییرات بسیاری را پذیرفته و همواره ، در خدمت نظامها و حکومتها برای دستیابی به اهداف و آرمانهایشان بوده است . تدوین برنامه‌ درسی از فرایندی پیروی می‌کند که این فرایند شامل نه مرحله است :

مرحله اول ـ تعیین نیازهای آموزشی : برای آنکه محتوای برنامه درسی بتواند از سوی فراگیران پذیرفته شود ،‌می‌بایست یک تجزیه و تحلیل مناسب از نیازها صورت گیرد . برای این منظور می‌توان به بررسی تفاوت و یا ناهمخوانی میان عملکرد مطلوب و عملرد واقعی فراگیران پرداخت تا در نتیجه آن نیازها جهت تکمیل یا اصلاح برنامه درسی مشخص گردد .

مرحله دوم ـ تعیین اهداف آموزشی : پس از آنکه نیازهای آموزشی مشخص شدند ، مورد تشریح قرار می‌گیرند تا از طریق آن اهداف آموزش مشخص شوند . اهداف آموزشی تعیین‌کننده جهت فعالیتهای آموزشی هستند تا از این طریق بتوانند نیازهای آموزشی را مرتفع سازند .

مرحله سوم ـ سازماندهی محتوای آموزشی : هریک از اهداف آموزشی دارای اطلاعات خاصی هستند که برنامه‌ریز آموزشی می‌تواند آنها را در فعالیت آموزشی منظور کندتا فراگیران بتوانند برای تحقق اهداف آموزشی ، براساس آنها عمل کنند . سازماندهی محتوای آموزشی این امکان را فراهم می‌آورد که تک‌تک جزئیات درس مورد برنامه‌ریزی قرار گیرد .

مرحله چهارم ـ‌انتخاب فنون و روشهای آموزشی : از طریق تعیین فنون و روشهای مناسب آموزش ، زمینه‌های لازم برای یادگیری اثربخش محتوای آموزشی برای فراگیران فراهم می‌شود . انتخاب فنون و روشهای مناسب آموزش به معلم کمک می‌کند تا بتواند یک رهیافت یا راهبرد مؤثر را برای اجرای آموزش مورد استفاده قرار دهد .

مرحله پنجم ـ شناسایی منابع آموزشی مورد نیاز : در این مرحله ، معلم باید مشخص کند که چه منابع و امکاناتی برای ارائه آموزش موردنیاز است . بعلاوه او ، باید هم نوع تسهیلات ، تجهیزات و مواد موردنیاز را تعیین کند و هم باید نوع پشتیبانی موردنیاز اداری و نیروی انسانی را مشخص سازد .

مرحله ششم ـ تهیه طرح درس : بعبارت دیگر ، تنظیم یک طرح مناسب که در آن اهداف آموزشی ، محتوای آموزش ، روشهای آموزش و منابع آموزشی در کنار هم تنظیم شده‌اند . این طرح بعنوان یک سند مکتوب است که چگونگی برنامه‌ریزی برای هدایت روند آموزش را به معلم نشان می‌دهد .

مرحله هفتم : تهیه مواد کمک آموزشی : مواد کمک آموزشی ، عبارت از هر آنچیزی است که به معلم کمک می‌کند تا درتدریس محتوای آموزشی به فراگیر در یادگیری مطالب ، به نحو مؤثرتری عمل نماید .

مرحله هشتم ـ تهیه آزمونها و روشهایی برای سنجش میزان یادگیری فراگیر : ارزیابی فراگیری محتوای آموزشی توسط فراگیران این امکان را به معلم می‌دهد که بتواند اصلاحاتی در نحوه تدریس و روش کار خود بوجود آورد تا در نتیجه آن فرایند یاددهی ـ یادگیری به شیوه بهتری انجام گیرد .

مرحله نهم ـ آزمایش‌ و بازنگری آموزش : در این مرحله ارزشیابی مناسبی از مواد آموزش و سنجش کیفی میزان دقت فنی آنها صورت می‌گیرد و امکان بازنگری مجدد و انجام اصلاحات موردنیاز را برای معلم فراهم می‌سازد .

برنامهریز آموزشی برای ادغام فنآوری اطلاعات و ارتباطات در برنامهریزی درسی به سه نوع فعالیت میپردازد :1

1 فعالیتهای توسعهای :

- با همکاران درون مدرسه درباره راهبردها و منابعی که ICI را با فضای کلاس درس هماهنگ میکند، مشورت مینماید.

- از منابع و اطلاعات الکترونیکی به منظور برنامهریزی جهت استفاده از ICI در کلاس درس کمک میگیرد و در رابطه با آن به پژوهش میپردازد.

- برای بهبود عملکرد معلمان در زمینه استفاده از استانداردهای بکارگیری ICI در کلاس درس، بازخوردهائی را ایجاد میکند.

- به منظور یکپارچه سازی (هماهنگ کردن) ICI با فعالیتهای درون کلاس برای رسیدن به خورجیهای علمی، برنامهریزی میکند.

- از رویکردهای متنوعی (همچون حرفهای کردن همکاران) برای دسترسی به منابع ICI در سطح کلاس درس استفاده میکند.

- اثربخشی استفاده از ICI در واحدهای کار کلاسی را مورد ارزشیابی قرار میدهد.

- با نگرشی مثبت، اجازه میدهد که دانشآموزان، اطلاعات مربوط به نیازهایشان را جستجو کنند. (از طریق منابع ICI) و از ICI به صورتهای مختلف در واحدهای کار کلاسی استفاده میکند.

2 فعالیتهای نوآورانه :

- گفتگوهای تخصصی را با همکارانش فراهم میکند تا از طریق راهاندازی اینگونه بحثهای مؤثر، گروه منسجمی را در مدرسه بوجود آورد.

- در کارگاه‎‎های آموزشی مربوط به کاربردهای ICI در برنامه درسی شرکت فعال دارد.

- نیازها را شناسایی کرده و براساس آنها منابع شبکه اینترنت را تعیین میکند و میزان برخورداری آنها از واحدهای کارکلاسی مناسب را ارزیابی میکند.

-راهبردهای مشارکت جویانه و متنوعی را برای ایجاد هماهنگی در بهرهگیری از ICI بکار میبندد.

- دانشآموزان را به فعالیتهای چالش انگیز شناختی در زمینه بکارگیری مداوم ICI مشغول میکند.

  • هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...

    نوشتن دیدگاه