صنعت گاز در ایران

نوشته شده توسط:صادق رحمانی | ۰ دیدگاه

توسعه صنعت گاز در ایران

 ایران دومین کشور صاحب ذخایر گاز طبیعی جهان است. ذخیره گازی کشور 6/26 تریلیون متر مکعب برآورد می گردد. با توجه به این که هنوز همه مناطق جغرافیایی ایران مورد مطالعات زمین شناختی قرار نگرفته است این رقم می‌تواند در آینده افزایش یابد. امروزه گاز طبیعی نزدیک 25 درصد انرژی مورد نیاز بشر را تامین می‌کند. باتوجه به مسائل زیست محیطی و کاهش ذخایر نفتی جهان سهم گاز در سبد مصرف انرژی در حال افزایش است.

بقیه در ادامه مطلب


ارزش اقتصادی و اهمیت استراتزیک ذخایر گازی کشور، ما را با این پرسش اساسی روبرو می کند که راه درست استفاده از منابع گازی کشور چیست؟ و چگونه می توان گاز را ابزار توسعه و ترقی ایران کرد؟

پاسخ‌های رایج به این مسئله را می توان به دو دسته کلی تقسیم کرد. نخست پاسخی است که منبای سیاست‌های توسعه صنعت گاز کشور قرار دارد. این پاسخ را ما به عنوان سیاست های توسعه صنعت گاز مورد بررسی قرار می دهیم. پاسخ دوم با نقد این سیاست‌ها، استفاده از گاز در جهت حداکثر منافع ملی را مورد نظر قرار می دهد و از این زاویه به مسئله پاسخ می دهد. درقسمت اول این مقاله دیدگاه نخست را مورد مورد نقد و ارزیابی قرار می‌دهیم و در قسمت دوم آن به بررسی نظر دوم می‌پردازیم.

1

1- سیاست‌های توسعه صنعت گاز

صنعت گاز کشور در سا‌ل‌های اخیرا روند رشد پرشتابی را آغاز کرده است. این حرکت بیش از آنکه بر بنای نظری شفاف و روشنی قرار داشته باشد مبتنی بر نظرات مدیران و کارشناسان صنعت نفت و گاز کشور است که اسناد آن به طور روشنی در اختیار جامعه علمی کشور نیست. بررسی سیاست امروز توسعه صنعت گاز در ایران نشان می‌دهد توسعه این صنعت بر اساس محورهای کلی زیر قرار دارد.

نخست : ایران منابع گازی سرشاری دارد و گاز یکی از منابع اصلی تامین‌کننده انرژی خصوصاً در دهه‌های آینده می‌باشد. از اینرو باید تلاش کرد تا جایگاه مناسبی دربازار گاز منطقه و جهان بدست آورد و از رقبا باز نماند. ایران مخازن مشترک گازی با کشورهای همسایه دارد که پارس جنوبی مهمترین آن است. توسعه این میدان و عقب نماندن از قطر در بهره‌برداری از آن اهمیت خاصی دارد.

دوم: از نظر قیمت و مسائل زیست‌محیطی گاز جایگزین مناسبی برای نفت و دیگر عامل‌های انرژی در کشور است.

سوم: تزریق گاز به میادین نفتی موجب افزایش بازیافت این مخازن می‌شود. با توجه به شرایط خاص مخازن نفتی کشور، تزریق گاز یکی از سیاست‌های توسعه این صنعت می‌باشد.

چهارم: گاز به عنوان خوراک کارخانجات پتروشیمی می‌تواند ماده اولیه تولید محصولاتی شود که ارزش افزوده بیشتری دارند.

براساس این سیاست‌ها صنعت نفت در دوره اخیر ( پس از وزارت مهندس زنگنه در سال (1376) برنامه‌های کلان زیر را در این صنعت آغاز کرده است.

1- تقسیم‌بندی میدان گازی پارس جنوبی در مرحله اول به ده فاز و سپردن توسعه این میدان به شرکت‌های داخلی و خارجی به صورت قراردادهای بیع متقابل و فاینانس1 و ادامه توسعه آن تا بیست فاز( هر مرحله یا فاز توسعه این میدان برای تولید 25 میلیون متر مکعب گاز طبیعی، 40 هزار بشکه میعانات گازی و 200 تن گوگرد در روز طراحی شده است.)

2- احداث خط لوله صادرات گاز به ترکیه و تلاش برای صادرات گاز به وسیله خط لوله یا گاز مایع شده LNG به دیگر کشورها خصوصا کشورهای منطقه

3- گسترش شبکه مصرف گاز طبیعی در کشور

4- استفاده از گاز به عنوان خوراک کارخانجات پتروشیمی و توسعه صنعت پتروشیمی در منطقه ساحلی مجاور میدان گازی پارس جنوبی

5- توسعه طرح‌های تزریق گاز به میادین نفتی و اختصاص گاز تولیدی دو فاز پارس جنوبی به تزریق گاز به مخزن آغاجاری

6- برنامه‌ریزی برای تاسیس کارخانجات تبدیل گاز به فرآورده‌های با ارزش یاGTL (4 )

صنعت گاز پیش از انقلاب محدود به خط لوله صادرات گاز به روسیه و شبکه مصرف گاز طبیعی در چند شهر بزرگ بود. پس از انقلاب در محله اول توسعه صنعت گاز معطوف به گسترش خطوط مصرف شهری شد. در این جهت شبکه گاز شهری به اکثر نقاط کشور گسترش یافت. در مرحله بعد توسعه میدان پارس جنوبی در اولویت برنامه‌های صنعت گاز قرار گرفت. توسعه این میدان را می‌توان نقطه عطفی در تاریخ صنعت گاز کشور دانست.

از جمله سیاست‌های اجرایی این طرح فعال کردن شرکت‌های داخلی در انجام آن و تامین تجهیزات مورد نیاز از بازار داخلی است. برای تحقق این هدف شرکت پتروپارس تاسیس شد. هدف از این کار افزایش سهم شرکت‌های خدمت فنی و مهندسی داخلی در انجام این طرح و کسب توان مدیریت کلان پروژه‌های توسعه بالادستی و پائین‌دستی در صنعت نفت و گاز می‌باشد. ارتقاء توان مدیریت پروژه‌های بزرگ یکی از اقدامات اساسی درتوسعه فناوری ملی است.

1- علیرغم توجه به ارتقا سطح توان فنی و مهندسی کشور، هنوز اساس توسعه صنعت گاز در جهت بهره‌برداری از مخازن نفت و گاز و تولید ارزش افزوده به وسیله مصرف، صدور یا تبدیل گاز به فرآورده‌ نفتی یا مواد پایه پتروشیمیایی است. این سیاست، توسعه صنعت نفت و گاز را در گسترش شبکه مصرف، ساخت کارخانجات صنعتی و تاسیسات بهره‌برداری در جهت افزایش میزان تولید نفت و گاز و مشتقات آنها می بیند و توسعه زیرساخت‌های صنعتی، سازوکارهای بازار و تکنولوژی را فرع این هدف دنبال می‌کند. اشکالات اساسی این دیدگاه و سیاست‌های توسعه صنعت گاز عبارتند از:

1- نگرش حاکم بر روند توسعه صنعت نفت نگاهی سخت‌افزاری است که به توسعه نرم افزاری امور، شامل زیرساخت‌های سازمانی و تکنولوژیک هماهنگ با گسترش سخت‌افزارها اهمیت لازم را نمی دهد. مهمترین بخش صنعت گاز در ایران واحدهای بهره‌برداری شامل تاسیسات سرچاهی، پالایشگاه‌ها، خطوط توزیع و شبکه مصرف می باشند. این واحدها باید در سازماندهی منظم و دقیقی کنار هم قرار گیرند. امروز در حالی که ما شبکه مصرف گسترده‌ای در کشور تدارک دیده‌ایم مشکلات ساختاری اساسی مانند عدم ارتباط درست قسمت‌های مصرف و تزریق و صادرات، ناهماهنگی در شبکه مصرف، مشکلات سازمانی مانند مسائل انگیزشی کارکنان و شدت بالای مصرف انرژی گریبانگیر این واحدها می باشد.

2- یکی دیگر از مهمترین زیرساخت‌های نرم افزاری توسعه، فرهنگ حرکت مبتنی بر برنامه و کار کارشناسی است. گاز می‌‌تواند صادر شود یا جایگزین مناسب نفت و مشتقات آن گردد. از گاز فشردهCNG به عنوان سوخت خودرو می‌توان استفاده کرد. گاز سوخت خانگی مطلوبی است یا حتی می‌تواند نیروگاه‌های بزرگ برق را روشن کند. با جایگزینی گاز، معادل آن نفت، از سبد مصرف انرژی کشور خارج می‌شود و مجال صدور نفت بیشتری هم فراهم می‌آید.

کاربردهای گاز باید در یک استراتژی یا الگوی بهینه مصرف گاز تعریف شود. الگوئی که طرح روشنی از صنعت گاز در آینده را نشان دهد و توسعه صنعت گاز را در یک طرح کلی با صنایع مکمل و جانبی آن هماهنگ سازد.

صنعت گاز کشور امروز فاقد چنین طرح یا الگوی حداقلی است که در آن وزن هر یک از روش‌های استفاده از گاز مشخص شده باشد. در نتیجه امر مهمی مانند تزریق گاز به میادین نفتی مورد غفلت قرار گرفته است اما صدور گاز که برای ما فاقد اولویت لازم است در اولویت فعالیت‌های وزارت نفت قرار دارد.

در این زمینه نظر سنجی انجام شده در شبکه تحلیلگران تکنولوژی ایران نشان می‌دهد قاطبه جامعه کارشناسی صنعت گاز بر این اعتقادند که صنعت گاز ما فاقد استراتژی روشنی در عمل است. بدیهی است بدون برنامه، هیچ حرکت توسعه‌ای نمی‌تواند به نتیجه لازم برسد.

توسعه میدان پارس جنوبی هم بدون برنامه‌ای که زیرساخت‌های سازمانی، انسانی، زیست محیطی و فنی لازم را ببیند آغاز شد. سیاست های کلی توسعه این میدان مبتنی بر نظرات مدیریتی و جلسات کارشناسی مدیران و کارشناسان صنعت نفت است و مطالعات علمی روشنی مبنای این کار نیست. گواه ما این است که اسنادی که برنامه توسعه این میدان را گزارش می‌دهند مشخص نمی‌کنند این میدان تا چند مرحله توسعه می‌یابد. یعنی توسعه این میدان با آینده‌نگری لازم توام نبوده است.

3- نگرش حاکم بر توسعه صنعت گاز به دنبال کسب ارزش افزوده مستقیم از تولید گاز است و تکنولوژی در این نگرش به صورت ابزار توسعه و کسب درآمد محسوب می‌شود. از اینرو سیاستگذاران توسعه صنعت گاز به دنبال کسب سرمایه و تکنولوژی از منابع خارجی و داخلی برای نیل به این هدف اصلی هستند. آنها به تکنولوژی و سرمایه به عنوان اکسیری که به هر قیمتی باید آن را از منابع داخلی تهیه کرد یا تجهیز منابع اخلی را باید به عنوان هدف اصلی توسعه دنبال نمود نگاه نمی‌کنند.

نگرش آنها مبتنی بر بهره‌برداری و کسب ارزش افزوده از فروش نفت, گاز است. در حالی که فعالیت اقتصادی و تجارت مبتنی بر تکنولوژی مبنای بازار و کسب درآمد در بازار امروز جهانی است. درآمد شرکت‌ها و کشورهایی که به این شیوه رفتار می‌کنند با کشورهای فروشنده منابع خام قابل مقایسه نیست. منابع نفتی و گازی ما در یک استراتژی درست باید وسیله دستیابی به فناوری و توسعه فعالیت اقتصادی شرکت‌های ایرانی در این صنعت تلقی شوند.

سیاست‌های کلی توسعه صنایع جانبی گاز هم براساس نگرش به گاز به عنوان موقعیت‌ سرمایه‌گذاری مناسبی است که کشور ما در آن نسبت به رقبا مزیت نسبی دارد. یعنی به دلیل فراوانی و ارزانی این منابع در کشور هزینه تمام شده فرآورده‌های تبدیلی آن نسبت به سایر رقبا کمتر می‌باشد و سرمایه گذاری در این صنعت سود آور خواهد بود.

تاکید بر مزیت نسبی در حالی است که امروز در ادبیات اقتصادی بیشترین سخن از مزیت رقابتی است. مطابق این نگاه، در صحنه رقابت آنچه به بنگاه‌ها مزیت می‌دهد تکنولوژی است و منابع اولیه در تولید ارزش افزوده نقش مهمی ندارند.

4- توسعه توان داخلی در صنعت نفت غالبا به همکاری‌های ساخت و نصب و مطالعات مخازن محدود می‌شود و کمتر به سطح همکاری های تحقیقاتی و پژوهشی می‌رسد. درفعالیت‌های طراحی و مهندسی هم سطح این همکاری غالباً محدود به طراحی تفصیلی است و به طراحی ‌پایه‌ای نمی‌رسد. یعنی مراحل اساسی طراحی هنوز توسط شرکت‌های خارجی انجام می‌شود.

این نواقص و اشکالات از آنجا برمی خیزد که ما هنوز به درک روشنی از روش استفاده از فرصت توسعه میادین نفت و گاز خود در جهت توسعه تکنولوژی و تولید ارزش افزوده مبتنی بر آن نرسیده ایم. زیرساخت‌های تحقق این هدف را نمی‌شناسیم و به همین دلیل هم به سوی آن حرکت نمی کنیم.

 تاسیس شرکت ملی گاز ایران :

از نوشته های تاریخ نویسان کهن چنین بر می آید که ایرانیان در استفاده از گاز و دیگر مشتقات نفتی بر دیگر اقوام جهان پیشی داشته اند، بعنوان مثال وجود بقایای آتشکده ها و معابد نظیر آتش جاودانی نزدیک کرکوک که به مشعل بخت النصر معروف بود، در نزدیکی یک مخزن گاز طبیعی قرارداشت. همچنین بقایای معابد زرتشتیان در نزدیکی مسجد سلیمان و روایات تاریخی از آتش جاودانی آتشکده آذر گشب در آذربایجان بجای مانده همگی گواه این مدعاست. ایرانیان باستان بنا به اقتضای محیط مذهبی خویش آتش را گرامی میداشتند و در جهت پایدار بودن آن می کوشیدند در فلات مرکزی و جنوبی ایران و در مناطقی که جنگلهای انبوه وجود داشت برای روشن نگهداشتن آتش مقدس از امکانات دیگری بجز چوبهای جنگلی استفاده میبردند و طبیعت این مناطق باذخایر فراوان زیرزمینی خود این تلاش را آسان مینمود. مناطق غرب، جنوب و جنوب غربی ایران، آنچنانکه اکنون میدانیم برروی دریائی از نفت و مشتقات آن قرارداشتند و دارند. بعضی از این منابع در گذشته بدلیل عمق بسیار کمی که داشتند بافرسایش خاک و یا حرکت گسلها یا سایر عوامل طبیعی دیگر بصورت قطرات ناچیزی از دریای زیر زمینی به بیرون تراوش کرده و انسان متفکر را به بهره برداری از آن وادار مینمودند و در ایران باستان نیز چنین شد . برابر اسناد تاریخی ، ایرانیان قبل از فلسطینیها ، سومری ها و چینی ها از نفت و گاز به گونه های بسیار ابتدایی ، تصادفی و بدون برنامه ریزی استفاده میکردند و تلاش زیادی در جهت پایدار داشتن آتشهای مقدس از خودنشان میدادند ولی با این همه ، سخن بسیار زیادی درباره تاریخ پیدایش نفت و گاز در ایران نمی توان گفت زیرا آنچه که از این صنعت با امکانات ابتدایی آن در روزگار کهن ایران خبر میدهد بسیار اندک و غیر مستدل است . اما بی تردید در سالهای نه چندان دور یعنی از آغاز بهره برداری شرکتهای خارجی نفتی در ایران ، صنایع نفت و گاز در ایران رشد قابل ملاحظه ای داشته است که بر آمار و ارقام متکی میباشد .

نخستین اسناد تاریخی از استفاده برنامه ای گاز در ایران به زمان قاجاریه و سلطنت ناصرالدین شاه مربوط میشود . هنگامیکه ناصرالدین در سال ١٨٧٣ میلادی به لندن سفر کرده بود ، چراغهای گازی که روشنی بخش معابربودند تعجب وی را بر انگیخت و علاقمند به بازدید از کارخانه چراغ گاز گردید . وی پس از بازگشت به ایران ، دستور احداث و استفاده از کارخانه چراغ گاز را صادر کرد . استفاده محدود گاز در ایران تا تاریخ ١٩٠٨میلادی که نخسین چاه ایران در مسجد سلیمان به نفت رسید کم و بیش ادامه داشت . پس از استخراج نفت ،‌گازهای همراه اجباراَ در محل سوزانده میشدند .

شرکت ملی نفت ایران از بدو تشکیل همواره بفکر چاره جویی و استفاده از گاز طبیعی بود که بعلت بعد مسافت بین منابع تولید و نقاط مصرف و سنگینی سرمایه گذاری و کمی مصرف داخلی که تنها محدود به بعضی از مناطق نفتخیز جنوب میشد این امر بعهده تعویق افتاد و همچنان گازهای استحصالی سوخته و بهدر میرفت . تدریجاَ که منابع نفت یکی پس از دیگری احداث و به بهره برداری میرسید ، استفاده از گاز طبیعی برای تامین سوخت و محرکه های کمپرسور و مولدهای برق ، مصارف داخلی ، منازل سازمانی در مناطق نفتخیز از جمله مسجد سلیمان ، آغاجاری ، هفتگل و آبادان مورد توجه قرار گرفت و در کنار فعالیت های اصلی تولید ، انتقال و پالایش نفت خام در نواحی جنوبی ایران ، فعالیت های محدودی برای تهیه و بعمل آوردن گاز طبیعی توسط شرکتهای عامل در حوزه قرار داد بعمل می آمد.

اولین استفاده از گاز طبیعی، خارج از مناطق نفت خیز برای تغذیه کارخانه جدید التاسیس مجتمع کود شیمیایی شیراز بود که در سال ١٣٣٤ واحد مذکور احداث و بهره برداری از آن آغاز شد و برای خوراک اولیه آن نیاز به گاز طبیعی بود . برای این منظور خط لوله ای به قطر ١٠اینچ و طول تقریبی ٢١٥ کیلومتر از گچساران به شیراز احداث گردید .

  1. هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...

    نوشتن دیدگاه