اوقات فراغت

نوشته شده توسط:صادق رحمانی | ۰ دیدگاه


تابستان و اوقات فراغت

 امروزه اوقات فراغت در بسیاری از جوامع بشری و زندگی شهری و نوین نه یک موضوع سطحی و پیش‌پا افتاده بلکه به عنوان موضوعی مورد بحث قرار می‌گیرد که گویی در این اوقات بسیاری از اتفاقات زندگی بشری رخ خواهد داد و یا اینکه بشر در این ساعتها راهی برای تمدد اعصاب و همچنین تجدید قوای فکری و ذهنی خود پیدا خواهد کرد.

در کشورهای توسعه یافته با بسیاری از مولفه‌های اجتماعی به گونه‌ای برخورد می‌کنند که گویی آنها از واجب‌ترین ارکان زندگی بشری هستند، از جمله موضوعی که این کشورها در نظر می‌گیرند بحث تفریح و استفاده بهینه و درست از زمانی است که شهروند به عنوان زمان استراحت یا اوقات فراغت از آن نام می‌برد.

آنها در این زمان سعی دارند که شهروندان‌شان به دور از دغدغه‌های کاری روزانه و معمولی خود در موقعیتی قرار بگیرند که بتوانند در آینده نزدیک با طیب خاطر در سر کار خود حاضر شوند و نیروی مضاعفی داشته باشند. اما این مولفه در کشورهای کمتر توسعه یافته و یا در حال توسعه نه تنها از برنامه‌های دولتها نیست بلکه حتی در برخی از کشورها کمترین توجهی به آن نمی‌کنند.
اساسا جهان صنعتی این موضوع را فهمیده است که توجه به خواسته‌های فردی و اجرای آن تاثیر مضاعفی در نیروی کار خواهد داشت، به این دلیل با زیرکانه‌ترین شیوه‌ها، کاری می‌کند که هم نیروی کار او_ در هر سطح و قشر و با هر تحصیل و مقامی- دلمشغولی‌های زیادی در دوران استراحت و فراغت داشته باشد و این زمان نتواند عاملی برای اعتراض گروهی و جمعی شود و منافع او را تهدید کند، در نتیجه تمهیدات لازم برای اوقات فراغت شهروند و نیروی کار فراهم می‌کند تا هم خود  از آن نصیب ببرد و هم نیروی کار با طیب خاطر مجددا در سر کار خود حاضر شود. در حقیقت باید توجه داشت که در این نظام شهروندان در وهله اول نیروی برای توسعه و پیشرفت محسوب می‌شوند و تامین اجتماعی و برنامه‌های رفاهی آنان جزو مهمترین وظایف دولتهاست و شکی نیست که شهروند و یا نیروی کار از اینکه امکانات لازم برای او فراهم است خرسند خواهد شد.

وقتی که سخن از اوقات فراغت گفته می‌شود باید در وهله اول این دو کلمه را معنی کرد و هدف و منظور از آن را به شکلی اصولی و کلی بازتعریف کرد.

«اوقات فراغت» زمانی معمولا شکل می‌گیرد و معنا می‌یابد که فرد از کار و تلاشی مضاعف فراغت یافته و در ساعتهای باقی مانده از روز یا هفته به استراحت بپردازد. البته این زمان فقط مختص فراغت از کار اداری و یا معمول و مرسوم روزانه نیست، بلکه به هر زمانی اتلاق می‌شود که افراد دست از فعالیت مستمر در زمانهای متوالی برداشته و به اصطلاح در زمان استراحت به سر ببرند، یکی از این فعالیتها به کار معمول مربوط است، اما بسیاری از اعمال مثل درس خواندن، درس دادن، کار کردن، نوشتن متوالی، حتی ورزش کردن و یا در درون منزل از جانب زنان و مادران بچه‌داری و یا خانه‌داری کردن و... همه و همه باید در نوع خود در زمان بخصوصی قطع شوند و این قطع مقطعی نوعی زمان استراحت یا فراغت را به وجود می‌آورد، حال در چنین زمانی یک فرد برای پر کردن این اوقات چه کاری باید بکند؟ آیا باید همان کارها را ادامه دهد یا دست به کاری غیرمعمول بزند؟ یا اینکه اوقات خود را در استراحت کامل و یا خواب بگذراند؟

شاید بسیاری از افراد در چنین زمانی فقط بخوابند یا اینکه فقط به استراحت بپردازند، که در شکل معمول و درست و صحیح آن چنین امری کمتر اتفاق می‌افتد، بلکه افراد در چنین زمانی در حقیقت در خدمت خودشان خواهند بود و برای خود فعالیت خواهند کرد.

اوقات فراغت در حقیقت باید زمانی باشد که فرد به دلخواه خود فعالیت کند نه به دلخواه دیگران یا برای دیگران. در چنین اوقاتی افراد گاهی به مطالعه می‌پردازند، یا به گردش می‌روند، یا به سرگرمی‌ها و تفریح‌های سالم روی می‌آورند و یا اینکه به مسافرت و سیاحت می‌پردازند.

آنچه که در هنگام اوقات فراغت مهم است مدت و زمان آن است، به عنوان مثال زمان فراغت دانش‌آموزان از تحصیل در برخی از کشورها دو ماه و در برخی سه ماه است، که در کشور ما معمولا سه ماه و گاهی هم بیشتر است. در این زمان طولانی فرد هر چه که برنامه از پیش تعیین شده داشته باشد ولی در هر صورت باید یک سری عوامل و امکانات نیز مهیا باشد تا او بتواند به شکل صحیح از اوقات فراغت خود استفاده کند. یا اینکه آنگونه که خود می‌خواهد به استراحت بپردازد و خود را برای سال تحصیلی آینده آماده کند.

نوعی دیگر از اوقات فراغت به کارمندان و کارگرانی اختصاص دارد که زمان فراغت آنها کمتر است و می‌خواهند در این زمان کم به نحو احسن از تعطیلی سالیانه و یا مرخصی‌های خود سود ببرند.

در برخی از کشورها مانند ژاپن کارگران از نوعی رفاه از پیش تعیین شده برخوردارند و معمولا هم ملزم هستند که به مدت یک یا دو هفته به مرخصی اجباری بروند، این در حالی است که دولت و یا شرکت متبوع امکانات اولیه مثل بلیط هواپیما و یا هزینه ایاب و ذهاب فرد را برای مسافرت در اختیار او قرار می‌دهد تا او به دلخواه خود به شکل مطلوب از «اوقات فراغت» استفاده کند.

در زمان اوقات فراغت فرد در حقیقت به خواسته‌ها و یا منویات خویش راحت‌تر دست می‌یابد، با این توصیف که حداقل بخشی از امکاناتی که فرد نیاز دارد در دسترس او باشد.

اوقات فراغت در واقع زمان رهایی از همه قیود و بندهایی است که فرد بر اساس ضرورت و یا اجبار به آن تن می‌دهد اما این زمان فراغت از بندهاست و در چنین هنگامی است که مرز بین کار شخصی و از روی میل و اجبار مشخص می‌شود.

در کشور ما بیشتر زمانی که تابستان فرا می‌رسد و جمعیت 10 الی 15 میلیونی دانش‌آموزان از درس و مشق رهایی می‌یابند تازه اوقات فراغت معنا می‌یابد و برخی از نهادها و ارگان‌ها به صرافت می‌افتند تا این خیل عظیم را از بلاتکلیفی و بی‌برنامگی رهایی دهند. در حالی که حقیقت امر چیز دیگری است و این فقط دانش‌آموزان نیستند که باید زمان فراغت آنها به نحو احسن پر شود، بلکه تمامی اقشار جامعه به نوعی از اوقات فراغت برخوردارند ولی کسی و یا کمتر کسی به فکر بهینه‌سازی اوقات آنهاست.

اما حدیث اتلاف وقت دانش‌آموزان امری است که به هیچ وجه نباید از کنار آن بی‌تفاوت گذشت. زیرا این نیروی عظیم و ستون‌های آینده کشور در صورتی که از این اوقات به بهترین شکل بهره‌برداری کنند چه بسا هم برای آنها و هم برای آینده کشور مفید خواهد بود.

در تابستان گاهی نرخ ناهنجاری‌های جامعه افزایش می‌یابد و یکی از دلایل انکار ناپذیر آن اتلاف بیهوده وقت دانش آموزان است. اگر نهادها و سازمان‌هایی باشند که در این ایام زمان بیکاری و به نوعی سرگردانی دانش‌آموزان را در قالب برنامه‌های تفریحی و آموزشی – فرهنگی پر کنند تردیدی نیست که خود به خود هم از میزان ناهنجاری‌های اجتماعی کاسته خواهد شد و هم اینکه این قشر از افراد جامعه از لحاظ فکری و ذهنی ارتقا می‌یابند.

کشور ما یکی از جوانترین کشورهای جهان است و همین مولفه سبب می‌شود که برنامه‌نویسان یا برنامه‌ریزان کشور به جای شعارها به عمل گراییده و در اقدامی هماهنگ جوانها را سامان‌ داده و هم اندیشه آنان و هم وقت آنها را در مسیری درست هدایت کنند.

شاید یکی از بزرگترین مشکلات پیش روی جوانان عدم تعریف درست از وظایف سازمانها و نهادها و وزارت‌خانه‌هایی است که به نوعی در ارتباط تنگاتنگ با جوانان قرار دارند و یا به اصطلاح متولی جوانان محسوب می‌شوند
.
وقتی که پای عمل پیش کشیده می‌شود هر کدام از سازمانها به نوعی از خود سلب مسئولیت می‌کنند و سازمان دیگر را متولی پر کردن اوقات فراغت جوانان و نوجوانان می‌دانند، در حالی که اگر منصفانه و عاقلانه نگاه کنیم تمامی سازمانها و وزارت‌خانه‌ها در امر هدایت و کمک به جوانان مسئول هستند، زیرا شعار همه توسعه و پیشرفت برای سربلندی این کشور است، حال اگر جوانان این کشور در عسرت و عزلت زندگی کنند و چیزی از پیشرفت و توسعه را درک نکنند دیگر این شعارها معنا و مفهوم نخواهد داشت.

شاید وزارت‌خانه و یا سازمانی ارتباط بیشتر و مسئولیت مستقیم‌تری با جوانان دارد ولی این دلیل نمی‌شود که وزارت‌خانه دیگری از خود سلب مسئولیت کند و هیچ قدمی برای ارتقای فکری و فرهنگی جوانان برندارد. وقتی که دولت خود را خدمتگزار مردم می‌داند، این خدمتگزاری به مفهوم عام و گسترده آن معنا پیدا می‌کند و زمانی هم می‌تواند درست اجرا شود که تمامی مردم را در بر گیرد، در غیر این صورت خدمتگزاری شعاری بیش نخواهد بود.

در تمامی دنیا، خاصه کشورهایی که برای اوقات فراغت مردم برنامه دارند دولتها ابزار و بازوی گاه اجرایی و گاه هدایت کننده آن است. دولت وظیفه دارد که در تمامی ارکان جامعه و تمامی قشرها را به نوعی از سطح رفاه و آسایش برساند. اتفاقا شاید مهمترین زمان رفاه، زمانی است که یک شهروند می‌خواهد به دور از قیدوبندهای روزانه عمر خود بگذراند و اگر اینجا دولت توانست برنامه‌ای اصولی و درست داشته باشد، کارآمدی آن نمود خواهد داشت، وگرنه آن عده‌ای که روزانه به سر کار خود می‌روند و به کارهای همیشگی مشغولند، هم وظایف آنها مشخص است و هم وظیفه دولت در قبال آنها معلوم.

بسیاری از رفتارشناسان معتقدند که رفتار آدمی در کوران کار و عمل شکل می‌گیرد، و به همین دلیل می‌توانند اوقات فراغت نوجوانان و جوانان را به سمت و سویی هدایت کنند که بتواند قالبهای فکری و فرهنگی آنها را نیز در برگیرد و یا به نوعی به اندیشه و فکر آنها شخصیت و هویت داد. اگر اوقات فراغت هدایت شود یقینا در بهسازی رفتاری افراد جامعه دخیل خواهد بود، ولی اگر این زمان از دست برود به نوعی سبب تشتت در اندیشه و رفتار خیل عظیمی از افراد جامعه می‌شود که می‌تواند حتی تهدیدکننده سلامت جامعه باشد.

جامعه‌ای سالم است که شهروندان سالمی داشته باشد، این سلامت هم فقط از لحاظ شکلی و فیزیکی نیست، بلکه اولین نوع سلامتی، سلامتی فکر و ذهن افراد است و بعد جسم و جان آنها. هنگامی که روح بیمار باشد اندام درست نه کارایی خواهد داشت و نه آنکه می‌تواند جبران مافات کند. ما باید  نیروی جوان و پرانرژی جامعه را به عنوان روح جامعه محسوب کنیم که در صورت گرفتار شدن به چالشها و ناهنجاری‌ها کل پیکره جامعه را آسیب خواهد زد.

نمی‌توان هر ساله فقط با فرارسیدن تابستان نسخه‌های جدیدی برای چگونگی پر کردن اوقات فراغت و یا استفاده درست از این ایام را پیچید و تا تابستان آینده این مقوله را به فراموشی سپرد. آمارها و ارقامی که در شهرهای بزرگ برای فعالیت و مشغول شدن عده‌ای از افراد جامعه از سوی برخی از سازمانها و یا ادارات ارائه می‌شود در واقع نوعی خوش‌خیالی و یا برای خالی نبودن عریضه است و اگر هم کمی بدبینانه‌تر نگاه کنیم کلوخی در دریاست. به عنوان مثال از یک جمعیت 15-16 میلیونی که باید امکاناتی برای اوقات فراغت آنها فراهم شود، فقط 10 ،20 و یا 500-600هزار نفر (و به طور خوش‌بینانه حتی یک یا دو میلیون نفر) بتوانند از امکانات تفریحی و فرهنگی متعلق به دولت استفاده کنند در حقیقت می‌توان مدعی شد که کار چندانی انجام نشده است. تازه این عده هم در شهرهای بزرگ و یا مراکز استانها زندگی می‌کنند که کمی راحت‌تر می‌توانند به این امکانات دسترسی داشته باشند. ولی آیا تمامی جمعیت کشور به همین تعداد خلاصه می‌شود، پس این همه جوان و دانش‌آموز شهرستانی و روستایی باید به کجا بروند و آیا آنها حق استفاده از امکانات حداقلی را هم ندارند.

بسیاری از کارشناسان معتقدند علت اهمیت به اوقات فراغت جوانها و یا دانش‌آموزان در وهله اول کم بودن مسئولیتهای اجتماعی و یا اصلا مسئولیت نداشتن آنها در قبال جامعه  و دوم گرایش آنها به سوی تفریحاتی است که معمولا سهل‌الوصول‌تر و یا بدون فکر بیشتر است.
هر چه افراد نسبت به دیگران و یا نسبت به خود بی‌مسئولیت باشند به همان نسبت آسیب‌پذیری آنها راحت‌تر و آسان‌تر است. وقتی که جوانی در مقابل کسی پاسخگو نباشد و به نوعی عنان اختیارش را خود در دست بگیرد به همان شکل رهایی او از آغوش جامعه سریع‌تر اتفاق می‌افتد، و این امر هم زمانی بیشتر رخ خواهد داد که فرد فراغت بیشتری دارد و می‌تواند با آسودگی خیال به چیزهایی برسد که در نهایت به ضرر اوست.

وقتی که اوقات فراغت جوان تعریف شده و هدایت شده باشد، این بدان معنی است که جوان کمتر به سوی برنامه‌های زیان‌آور و مخرب گرایش پیدا خواهد کرد و چشم‌انداز رفتاری او هم مشخص خواهد بود. هر چه که این چشم‌انداز وسیع‌تر و در صورت امکان آرمانی‌تر باشد به همان نسبت جامعه در سلامت بیشتر به سر خواهد برد.

در جهان امروز سازمانها و نهادهایی هستند که از کمترین فرصت بیشترین استفاده را می‌برند، آنها معمولا در چنین هنگامی هم سودهای فراوانی می‌برند و هم اینکه به افراد جامعه امکاناتی می‌دهند که بتوانند به بهترین شکل از اوقات خود استفاده کنند.

اوقات فراغت در واقع می‌تواند منبع خوبی برای سرمایه‌گذاری سرمایه‌داران نیز باشد، هیچ ایرادی ندارد که آنها به مردم خدمت بدهند و از قبل آن به سود مطلوب خود هم دست یابند. اگر در کشور قدر و ارزش این زمانها را بدانند می‌تواند یک سود دوجانبه داشته باشد، ولی متاسفانه چنانکه باید به این موضوع توجه نمی‌شود و تبلیغات درست و اصولی در این زمینه انجام نمی‌شود و منتظر هستند ببینند دولت دست به چه اقدامی می‌زند و دولت هم از سوی دیگر منتظر است که دیگران به چه کاری اقدام می‌کنند در حالی که این امر به یک همفکری و برنامه مشترک دوجانبه نیاز دارد.

از طرف دیگر رسانه‌های گروهی هم می‌توانند به عنوان نیروی پیوند دهنده دولت، سرمایه‌گذار و جوانان این خلاء ارتباطی را پر کرده و با استفاده از کارشناسان خبره راه‌های صحیح رسیدن به هدف را به آنان نشان دهند. وقتی که مثلث دولت، سرمایه‌گذار و مردم(یا قشری که از اوقات فراغت بیشتری برخوردارند) شکل گرفت و هرکدام جایگاه واقعی خود را شناخت مطمئنا هر سه و در نهایت جامعه از آن سود خواهد برد و برای آینده کشور نیز مفید خواهد بود.

اما در حال حاضر خیلی از نهادها می‌توانند سهم مهمی در پر کردن اوقات فراغت جوانان کشور داشته باشند که از جمله آنها سازمان تربیت بدنی، آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، صدا و سیمای جمهوری اسلامی، شهرداری‌های سراسر کشور، استانداریها و فرمانداریها به عنوان پشتیبانی کننده برخی از نیروها و شاید سازمان ملی جوانان کشور که در ظاهر قضیه متولی اصلی جوانان است ولی شکی نیست که این سازمان بدون حمایت نهادهای فوق کارایی چندانی نخواهد داشت.
در پایان یک بار دیگر باید بیفزایم که این داستان باز در سال و سالهای آینده ادامه خواهد یافت و شاید امید چندانی به رفع این مشکل وجود نداشته باشد ولی امیدواریم که همه مسئولین دست به دست هم دهند و حداقل بخشی از اوقات فراغت جوانان این سرزمین را به بهترین شکل پر کنند و آن را در مسیر خوب و درستی هدایت کنند، زیرا جوانان ایران از پاکترین و سالمترین جوانانی هستند که هم روح پاک و هم آرزوهای پاک و زیبایی دارند.

منبع: پایگاه خبری آفتاب
  1. هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...

    نوشتن دیدگاه